loading...
گلچین اس ام اس های باحال

مصطفی پارسایی بازدید : 5 سه شنبه 19 شهریور 1392 نظرات (0)

پسر جواني در کتابخانه از دختري پرسيد: مزاحمتان نمي شوم کنار دست شما بنشينم؟دختر جوان با صداي بلند گفت: نمي خواهم يک شب را با شما بگذرانمتمام دانشجويان در کتابخانه به پسر که بسيار خجالت زده شده بود نگاه کردند.پس از چند دقيقه دختر بهسمت آن پسر رفت و در کنار ميزش به او گفت:من روانشناسي پژوهش مي کنم و ميدانم مرد ها به چه چيزيفکر ميکنند، گمان کنم شمارا خجالت زده کردم درست است؟پسر با صداي بسيار بلند گفت: 50 دلار براي يک شب!!؟ خيلي زياد است!!!وتمام آناني که در کتابخانه بودند به دختر نگاهي غير عادي کردند، پسر به گوش دختر زمزمه کرد» من حقوق ميخوانم و ميدانم چطور شخص بيگناهي را گناهکار جلوه بدهم!!«

مصطفی پارسایی بازدید : 19 سه شنبه 19 شهریور 1392 نظرات (0)

پدر :پسرم هروقت من رو اذیت می کنی یکی از موهای سرم سفید می شه. پسر :پس برای همینه که بابا بزرگ تمام موهای سرش سفید شده؟!!

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    اگه قرار باشه يكي رو ا خطر مرگ نجات بدي كيو نجات ميدي؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 34
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 5
  • بازدید کلی : 780